نوشته های بی‌ ملاحظه

هم سابق هم فعلی

نوشته های بی‌ ملاحظه

هم سابق هم فعلی

این دیگه بارون نیست، و بله اصلاُ من اساساً برف‌ندیده‌ام

این بالکن منه. درکم می‌کنید چرا عاشق این خونه‌مون هستم؟ خیلی خیلی حیفه آدم روبروی همچین منظره‌ای نتونه شکلات داغ بخوره. صاف دیروزِ همین تصویر زده باشن لب و لوچه اش رو داغون کرده باشن و حالا با وجود گلودرد مجبور باشه شیر یخ‌زده و نووفن و آموکسی سیلین با بستنی قورت بده! ولی این آدم تمام سال خواب این روز رو دیده، هیچی نمی‌تونه خرابش کنه.