نوشته های بی‌ ملاحظه

هم سابق هم فعلی

نوشته های بی‌ ملاحظه

هم سابق هم فعلی

بوی آن خانه شنبه ها!

دوستان همراه! رم رو بوی قورمه سبزی برداشته.،  سرو‌ خواهد شد نه با سالاد شیرازی بلکه با شراب مونته پولچانو. 

یه همچین زندگی ای را برای تمامی روزهایم خواستارم! 


آنم آرزوست

یه روزی آرزوم این بود بیام کنار دریا زندگی کنم. تصور میکردم دریا جایی برای آروم بودنه. 

حالا عکس خونه های تو کوهستان رو میبینم و فکر میکنم واو بری اینجا دور از بدبختی این روزا  زندگی کنی. 

خلاصه که به خونه و دریا و کوه نیست. میگن از درونت باید بیاد . اینکه از درونت باید بیاد رو من کاری باهاش ندارم و درست و غلطش رو زیر سوال نمیبرم. اما توی سطوح دم دستی در واقع مهم‌ترین چیز برای اعصاب راحت اینه که کاری رو بکنی و به اندازه ای  بکنی که دوستش داری و ازش درآمدی داشته باشی که هیچگونه نگرانی دخل و خرج نداشته باشی و کنار آدم‌هایی باشی و با کسایی معاشرت داشته باشی که باهاشون هماهنگ و خوب و خوشی. از نظر من این یه خلاصه درسته. حالا وقتی این چیزا نیستن و میگن باید عارف و صوفی بشی و از درونت فلان باشی یه بحث جداست که منکرش هم نیستم.