مادرم پیام میفرستد که شوهر نکردی؟ برایش مینویسم : «بیل و راو». (اصطلاح لری است، بِیْلْ=بهل=صبر کن، وِ=به، رائو=... نمیدانم یعنی چی ! لابد یعنی سر فرصت!)
بعد از ده دقیقه جواب میدهد: باور کن فکر کردم اسم شوهرته
برای هم آدمکهای چپه شده و اشک درآمده از خنده می فرستیم.
من راستیراستی چپه شدهام با چشم خیس می خندم.
عشق آیا حوصله می کند؟ یا دوباره دستهای عجولمان رو خواهد شد در کسالت بارترین بازی روزگار؟
هرگز منتظر خبر خوب نمونید. منتظر خبر بدم نمونید. کلا منتظر نمونید. درستش اینه.
به چپ مبارک بگیرید آنچه که نمیرود رو، و آنچه که میرود رو بهش بچسبید و باهاش برید. در غیر اینصورت چشاتونو وا می کنید میبینید هرگز تو اون دفتر فانتزی خوشگله چیزی ننوشتید، هرگز از اون عطر گرونه نزدید، هرگز تو اون مغازه شیکه نرفتید، هرگز اون کتاب قطوره رو باز نکردید. فقط هی منتظر موندید هی منتظر موندید هی منتظر موندید. میخواید زندگی کنید؟ منتظر هیچ خبری نمونید.
بای د وی این یارو خوشگله (نمیدونم خوشگله یا نه ندیدم یارو رو) که اون آهنگه take me to church رو خونده بود یه آهنگ جدید خونده گفتم از دست ندید. اسم آهنگه Nina cried power ه . بد نیست. مخصوصا اگه موقع شنیدنش تو نور ضعیف یه چراغ چپ و چول شده وسط دل یه شنبه شب پاییزی به چشمای مشکی و درشت خودتون تو شیشه ی یه پنجره ی بزرگ خیره بشید! یا چه میدونم موقع شنیدنش هر کار مسخره دیگه ای تو حال مسخره ی خودتون تو خلوت مسخره ی خودتون در حال انجام دادن باشید و هر آدم مسخرهای هم باشید. خوبه به هرحال و بد نیست.
جمعه تون به آرامش.
کار به اونجا کشید آخرش که جمعه هم خودش رو باخت. من؟ از خر افتاده ام، نه از خریت! پس مونده یه زندگی تا باختنم.من اگر ببازم ساده میبازم، نه، نه به این سختی ها.