امروز تعطیله و من بعد از سه هفته مریضی و گند و گه روحی پاشدم اول از ملافه های تختی که ازش پا شدم شروع کردم و همه رو ریختم تو ماشین. بعد اومدم برم دستشویی دیدم دلم نمیکشه دیگه (گفتم دوستم چکار کرده بود) از بیخ و بن افتادم به جون دستشویی . ظرف های شسته رو هم حتی بیرون ریختم و با اسکاج نو شستم. حالا ساعت نه شده و وقت صبحانه است. کاپوچینو داریم با فرنچ تست !
بشور بساب ادامه خواهد داشت خونه ،خودم ، بدنم ، روحم.