هربار که خواستم از اینجا بگذرم نتونستم.
الان دیگه دلیل پست کردن نوشته های قدیمم از وبلاگای قبلیم خالی بودن عریضه نیست. خیلی از این پستا مثل همین لینک پایین حرف یا نوشته خاص یا جالبی هم نیستن. دلیلم بیشتر اینه که بعد از سال ها اینور اونور نوشتن و هی وبلاگ بستن بالاخره جایی رو پیدا کردم (یا بهش رسیدم) که تونستم توش پنهان نشم. جرئت کنمو اسم واقعی خودمو بذارم،آدرسش رو از کسی قایم نکنم و مجهولالهویه نباشم.
مدتهاست این باور توی ذهنم اومده که ما آدمها انقدر درگیر تجربههای مشابهایم که اگر توی دنیایی شیشه ای زندگی میکردیم و هیچ حریم شخصیای هم در کار نبوداتفاق واقعا بزرگی نمیافتاد!
من هم تا جایی که دلم بخواد و عقلم صلاح بدونه از خودم و افکارم و کارهام مینویسم و شرمسار انسان بودنم نیستم.
خلاصه که اینجا بالاخره شد موندگارترین و شفافترین دفتر یادداشت من. دفتری که انقدر جون گرفت که در آخر زورش به زور تصمیم ها و حساب کتابهای من چربید.