Christof, let me ask you, why do you think that Truman has never come close to discovering the true nature of his world until now?
- We accept the reality of the world with which we're presented. It's as simple as that.
The Truman Show
...
شاید جالبترین قسمت این فیلم برای من اونجاییه که همهٔ نشونهها از درو دیوار واسه ترومن میریزن پایین که نره سفر. اما ترومن دیگه به کائنات اعتمادی نداره!
کلید حلِ قضیهٔ انتخاب شدن و انتخاب کردن که مدتیه ذهن منو مشغول کرده و دوتا پست پایینترم راجع بهش پست مرتبط گذاشتم، فکر میکنم همین باشه. انتخاب شدن وسوسهانگیز و به نظر خیلی غریزی و سازگار با طبیعت آدم میاد. و انتخاب کردن البته شجاعانه است. اما نکتهٔ باریکتر ز مو اینجاست که به چه نیرویی اعتماد کنی؟ به اون چیزی که دنیا سر راهت قرار میده؟ و نشونههاش؟ مثلا همون پروانهها و قاصدکای سر راه رسیدن به یه مقصد خاص؟! (که البته توی زندگی تقلبی ترومنیات پربیراه هم ظاهر نشدن!) یا به چیزی به حسی به صدایی که از ته وجود خودت بیرون میاد، جایی که هیچ دوربینی کار گذاشته نشده...
(مارچلو تو اون صحنه ای که عکسشو دو پست قبل گذاشتم اجازه میده انتخاب بشه خودشو میسپاره به صدای زنی که اون ور دیوارا ازش درخواست ازدواج میکنه و البته بلافاصله بعدش مشغول عشقبازی با مرد دیگهای میشه! و خدای من فیلم چقدر در ادامه همراه سرگشتگی مارچلو، درست عین قبل! فوقالعاده پیش میره و چقدراین فیلم معرکه است!)