فکر کرده بودم با جمله ها چه کنم. جمله هایی که گفتنشان بهتر بود. نگفتنشان هم دنیای کسی را ناتمام نمی گذاشت.جمله هایی که حوصله نمیکردم سر و رویشان را بشورم و مویشان را شانه کنم اما سینه ام را روی سرشان می گذاشتند که میخواهند بروند بیرون و برای خودشان بچرخند. خودم را راحت کردم و اسمش را گذاشتم: نوشته های بی ملاحظه. که کسی کاری به کار این توله سگ های دم بریده نداشته باشد و بابت کاما و نقطه و نیم فاصله و سر خط و ته خط شان سرزنشم نکند. فقط به همین دلیل هفت هشت سال پیش برای اولین بار گوشه ی پرتی از بلاگفا برای نوشته های بی ملاحظه ام چادری زدم و آخرش هم که ختم شدیم به اینجا.
دلیلم اما هنوز همان است که بود. تا روزی که این دلیل باشد اینجا هم هست. و اگر روزی برای وبلاگ نوشتنم دلیل دیگری پیدا شد در اینجا را گل خواهم گرفت و اسم درخور دیگری انتخاب خواهم کرد.