نوشته های بی‌ ملاحظه

هم سابق هم فعلی

نوشته های بی‌ ملاحظه

هم سابق هم فعلی

تنم بوی لوسیون ضدآفتاب میده، دلم می‌خواد بنویسم از همه چیزایی که این روزا تو ذهن و زندگیم میگذره. اینجا نمیشه. شاید یه جای دیگه باز کردم و همه رو نوشتم. 


یه راه داره گذر از این حس خشم و تنفر و عصبانیت. از این حس قربانی بودن. بزرگ‌تر بشی . و خوشحال تر بشی. تو بزرگ بشی اون چیزا و اون آدما کوچیک میشن برات.