هیچ جوره قانع نمیشم. یعنی اصلا درز یا حاشیه ای نمونده که بخوام ازش در برم و خودم رو گول بزنم. تا یه جایی مغز هر آدمی ظرفیت خر شدن داره. ظرفیت خود خر کنی بهتره بگم. نمیشه از یه جایی به بعد. حتی اگه شرایط بدی هم داشته باشی تهش مغزت میگه ببین اکی میخوای اینجوری باشه، باشه! اما من میدونم تو هم باید اذعان کنی که اصل ماجرا اینه.
دوست دارم از چیزای خوب بگم. از حال خوب. از رهایی. به قول فروغ از تولد و تکامل و غرور … و قدرت.
ولی فعلا همینه که هست. همین که خودم رو سرزنش نمیکنم و همین که دیگه غصه چیزای بیخود رو نمیخورم خودش یه عالمه است.