نوشته های بی‌ ملاحظه

هم سابق هم فعلی

نوشته های بی‌ ملاحظه

هم سابق هم فعلی

ماجراها

من هیچ گاه از ماجراها نترسیده ام. بی گمان این ماجراها بوده اند که از من ترسیده اند. من هرگز ابایی نداشته ام از اینکه خودم را به امواج خیال ها یا  احساسات بسپرم. به نقاشی ناشیانه ای نگاه کنم و تراژدی پرماجرایی را میان طرح ها و رنگهایش تصویر کنم. 

به قرص ماه نگاه کنم و قصه بسازم...نه! من هرگز از آنچه زندگی می تواند با قلب کسی کند نهراسیده ام. این تقصیر من نیست که زندگی پا پس کشیده است...


پی نوشت:

منتظر اتفاق خاصی نیستم

منتظر فصل تازه ای، ماجرای تازه ای نیستم