نوشته های بی‌ ملاحظه

هم سابق هم فعلی

نوشته های بی‌ ملاحظه

هم سابق هم فعلی

اینجوری هاست

مگه مردها از مردانگیشون برای پیشبرد کارها استفاده نمیکنن؟ 

چرا وقتی زن‌ها از زنانگیشون استفاده کنن میشه غلط؟!

اگه مردی از تن صداش بهره میبره که مدیر بودن خودش رو ثابت کنه هیچ غلط نیست که زنی برای رسیدن به هدفش سر کار عشوه گری کنه. 

از لابلای نوشته‌های دور


La tristezza non diventa triste quando ci fa piangere?!

زمین رو کندی و رسیدی به سنگ سیاهی. چه کار می‌کنی؟ 

I don't need to fulfill the highest expression of myself

Oprah you're wrong. I don't need to fulfill the highest expression of myself. sometimes I simply can't express myself and that's ok. sometimes I even can't use the right words or the right grammar or the right attitude and I can't communicate with the world outside, and guess what! "Right" here means what belongs to me or what is part of me. Sometimes I even can't introduce me cause i can't find any dictionary for my very own language.

You said you heard from Obama form Bush from heroes and from housewives, from victims and perpetrators of crimes. and even from Beyonce "in all her Beyonce-ness" after their interviews that: "Was that okay?" which means  Did you hear me? Did you see me? Did what I said mean anything to you?. And your solution is to try to fulfilling their truest and highest expression of themselves. Expression? aren't you stuck in a vicious circle?


تجربه را باید از گوشش آویزان کرد

یعنی تو می‌گویی اگر من الان خودم را خواب‌چپان کنم فردا می‌توانم پنج صبح بیدار شوم؟! یک عمر تجربه، افراشته، قاطع، راسخ، فرمند و گران مقابلم ایستاده می‌گوید: نع!

پس تو می‌‌گویی چه رانگ‌ است با من که هیچ وقت خدا نمی‌توانم به کاروبارم برسم؟ صبح که خوابم. عصرهم  که یا ملولم یا زیادی ملنگم، شب هم که اتاق فرمان کلاً توسط نیروهای شورشی اشغال است. یک عمر تجربه انگشت سبابه‌اش را توی گوشش می‌کند، درمی‌آورد، به انگشت شستش می‌چسباند و خیره می‌شود به نقطه‌ای بین آن دو انگشت و حال من را به‌ هم می زند، هی لب و لوچه‌اش را کج و معوج می کند و در همان حال قوز می‌کند و  زیرلب چیزهای نامفهومی را نشخوار می‌کند.