نوشته های بی‌ ملاحظه

هم سابق هم فعلی

نوشته های بی‌ ملاحظه

هم سابق هم فعلی

تو دقیقا همونی هستی که فکر میکنی نیستی. 

Even though I know you don’t give a shit

All I wanted was to be good

To do everything in truth


You bloody mother fucking asshole 


کرده ها و نکرده ها

یه میل شدید پنهانی به اشتباه کردن در من وجود داره که هی همیشه از همه طرف مهار شده. واسه همینه گاهی میزنه به سرم برم خودمو غرق کنم، یه جوری همه اشتباه های نکرده ام رو یکجا کنم. 

من کلی تو زندگیم اشتباه کردم نه که نکرده باشم. اما اشتباه آگاهانه نه. به ندرت اشتباه آگاهانه کردم. یعنی وقتی اشتباه کردم که عقلم نرسیده.و در لحظه فکر می‌کردم کارم درسته.  اما یه مدل اشتباه ها هست که تو میدونی داری غلط میکنی اما میکنی چون … نمی‌دونم چرا. نمی‌دونم چی میشه که بعضیا استاد این مدل اشتباه کردنن شاید وسوسه درونشون قویه یا اونا در برابر وسوسه ضعیفن. من این مدل اشتباه رو واقعا خیلی کم کردم. چون با اجازه حاجی‌تون پی اچ دی کنترل نفس داره. همین این در من تبدیل شده به یه معظل. 

رفیق ناباب میطلبیم. 

I would have fallen for you 

I would have run away with you 

I would have broken the box

If you were true

If there was not a mirror always on your eyes, to make you see only  you


If you’re not fooling me then don’t fool yourself my friend 

نمی‌دونم چرا هرچی مینویسم میذارم تو چرکنویس. اینم نمی‌دونم منتشر میشه یا نه. 

امروزم دریا بودم. همون ساحل همیشگی. اگر میتونستم هر روز برم دریا و آفتاب بگیرم میرفتم واقعا. فکر نکنم هرگز خسته بشم. این حال بعدشم خوبه ، میای دوش می‌گیری لوسیون می‌زنی و مثل جنازه می افتی. تازه خیلی هم تو آب نبودم. 

نمیخوام به چیزای دیگه فکر کنم. 


شراب تلخ میخواهم که مردافکن بود زورش

نه تنها علاقه ام به مشروب برگشته، بلکه احساس نیاز دارم. یعنی این دومی جدیده. یکم برا خودم میترسم. خوشبختانه من همیشه بلد بودم جلو خودمو بگیرم . ولی از یه طرفی دارم از نظر روانی به سمت «به تخمم دنیا و مافیها» کشیده میشم با یه شتاب خوبی. و خب نه که بخوام از  الکل به عنوان کاتالیزور استفاده کنم بلکه قضیه اینه که عواقب اینه مصرف مشروبم زیاد بشه داره میره سمت چپ. 

حالا اون همه چیز خوب نوشتم گذاشتم تو چرکنویس، این بی تربیتی رو منتشر می‌کنم. 


کلمه ها مسئولیت دارند