نوشته های بی‌ ملاحظه

هم سابق هم فعلی

نوشته های بی‌ ملاحظه

هم سابق هم فعلی

تا به من چه رسد


همه خطای منست این که می‌رود برمن

زدست خویشتنم تا به خویشتن چه رسد


نمی‌دانم چند بار دیگر «خودم» باید شکستم بدهد تا  دیگر باهاش نجنگم.

کشفیات

به صورت بالقوه یعنی به شکل خام و آموزش نیافته و تنها با اتکا به پتانسیلهای ذهنی و جسمی ما تقریبا میتونیم همه رو همزمان دوست داشته باشیم. 

اما با توجه به شرایط و زمان به نفعمونه بالفعلمون یگانهخواه و رمانتیک باشه. بد هم نیست اصلا. مناسب هم هست. 

همینقدر سانتیمانتال!

نوجوان که بودم باور داشتم اعتبار زندگی هر آدمی به بزرگی ماجراهایش است. و هر ماجرای بزرگی حتماً شامل دو ویژگی اساسی است: ۱-عشقی پرشور و طوفانی، ۲- تراژدی کوبنده سهمگینی.


+ بعدها جان کندم تا این لاطائلات را از مغزم بیرون کردم.