نوشته های بی‌ ملاحظه

هم سابق هم فعلی

نوشته های بی‌ ملاحظه

هم سابق هم فعلی

قرارهای بیهوده

باید یاد بگیری گاه آدمهایی می ایند توی زندگی ات که دروغ می گویند، دلشان از قبل پر است از هر گهی که توی زندگی شان خورده اند، بعد می نشینند روبروی تو و همه اش را  بالا می آورند روی میزی که میانتان در روز قرارتان است. باید یاد بگیری که دستت را روی آن میز نگذاری. عقب بکشی. دستت را جلوی دهانت بگذاری و نگاه نکنی. و باید بدانی که آن میز ربطی به تو ندارد.باید بدانی هستند ادمهایی که دروغ می گویند. حتی با صاف و ساده و مسخره ترین قیافه ها. باید یاد بگیری که از پشت آن میزها بی دلخوری بلند شوی، هرچند تو دعوت نکرده اما صورتحساب را پرداخت کرده باشی. باید یاد بگیری قبل از اینکه فضاحت  آن دلقک ها به تو بپاشد آن میزها را ترک کنی و دلخور نباشی.

باید یاد بگیری که جایی میز بی دروغی با یک رومیزی سفید و تمیز و کسی با قیافه ای نه چندان صاف و ساده منتظر توست و نمی شود که شما از جای دیگر دلخور، سر آن میز بنشینید.