نوشته های بی‌ ملاحظه

هم سابق هم فعلی

نوشته های بی‌ ملاحظه

هم سابق هم فعلی

برف خوب

دیدید بعضی وقتا هست که آدم نمی دونه چه مرگشه، الان همون مرگمه.

امروز یه کلمه اشتباهی به شاگردم یاد دادم. تقصیر من نیست! به منم از اول همونجوری اشتباهی یاد داده بودن. رفته مرکز مخم نشسته، تکونم نمی خوره! اونقدم مهم نیست که جلسه بعد بخوام اصلاحش کنم. کسی هم واسه من اصلاحش نکرد. بعدا خودم فهمیدم غلط بوده! اما امروز زور اون غلطی که یادم داده بودن به اون درستی که خودم یاد گرفته بودم چربید! می بینی؟ اون مرکز نشسته هیچ! دورم بر میداره!

...

لیدی گاگا به دادم میرسه شروع کرده میخونه:

You're giving me a million reasons to let you go

You're giving me a million reasons to quit the show

You're givin me a million reasons

Give me a million reasons

Givin me a million reasons...

دیشب خواب برف می دیدم. برف زیاد. برف خوب. برف سفید. داشتم یه عالمه لباس می پوشیدم، دو تا شلوار، دو تا سه تا بلوز زیر پالتو، کلاه، دستکش، جوراب پشمی. کفش گرم و محکم. میخواستم برم تو برفا. برفای زیاد، برفای خوب، برفای سفید. پر از شوق بودم، پر از خوشحالی.


زندگی "دود" قطاری است که در "قلب" پلی می پیچد