نوشته های بی‌ ملاحظه

هم سابق هم فعلی

نوشته های بی‌ ملاحظه

هم سابق هم فعلی

?who cares

نوشتن چیزی را حل نمی کند. من هم نمی نویسم که چیزی را حل کنم. خوش شانسی، جسارت، و حال و حوصله این ها چیزها را حل می کنند. یک دختر هم خانه ای داشتم ، بعد از اینکه دوست پسرش باهاش به هم زده بود یک شب میخواست از خانه بزند بیرون که یک پاکت سیگار بخرد، با شلوار گشاد خانه و تاپی که از نافش بالا زده بود و گیسهای نامرتب. دوست هایش جلویش را گرفته بودند و می گفتند این چه رفتاری است؟! دختر می گفت: چیه؟ داغونم؟ زشته اینجوری برم بیرون؟ وضعم افتضاحه؟ دوست هایش میخواستند به او بگویند بهتر است خودش را برای آن پسره خراب نکند. اما به نظر من آن دختر فقط اهمیتی نمی داد. بعضی وقت ها آدم صرفا اهمیت نمی دهد. حتی اگر همه فکر کنند این یارو خودش را خراب کرده است.