زندگی ام مثل بوم سفید یک نقاش شده. همان هراس و همان سرگردانی و همان هیجان را دارم.
دیروز همه چیز را مرتب کردم. من مانده ام و یک هدف. حتی توی قفسه ی کتاب هام دیگر خبری از دفترچه یا حتی یادداشتی اضافی نیست. من مانده ام و بوم.
نوشته بودم: "برای هیچ چیز سرزنش نمی شوی چون این زندگی خودت است. هر جوری که میخواهی سپری اش کن".