نوشته های بی‌ ملاحظه

هم سابق هم فعلی

نوشته های بی‌ ملاحظه

هم سابق هم فعلی

بوم

زندگی ام مثل بوم سفید یک نقاش شده. همان هراس و همان سرگردانی و همان هیجان را دارم. 

دیروز همه چیز را مرتب کردم. من مانده ام و یک هدف. حتی توی قفسه ی کتاب هام دیگر خبری از دفترچه یا حتی یادداشتی اضافی نیست. من مانده ام و بوم. 

نوشته بودم: "برای هیچ چیز سرزنش نمی شوی چون  این زندگی خودت است. هر جوری که میخواهی سپری اش کن".