دلم گرفته است
دلم گرفته است
به ایوان می روم
و انگشتانم را بر تن سرد غروب می کشم
کسی مرا به دریا معرفی نخواهد کرد
کسی مرا به آفتابی موج ها نخواهد برد
فروغ بود با دخل و تصرف های بی ریخت شخصی!
هایده میخونه: تو ای ساغر هستی به کامم ننشستی.... در بزم من شکسته ای در کام او نشسته ای، نوشی تو بر سنگین دلان، زهری به کام خستگان.
منم شیر و دارچین میخورم.
به اندازه ی همین ترانه دلم گرفته. نه! بیشتر. بیشتر. بیشتر.
امروز کارتون Home رو گذاشتم رفتم زیر پتو و زل زده بودم به قیافه مسخره Oh (کاراکتر اصلی داستان) و امیدوار بودم با وجود صدای جیم پارسونز به هرحال سرحالم بیاره. خوابم برد.