نوشته های بی‌ ملاحظه

هم سابق هم فعلی

نوشته های بی‌ ملاحظه

هم سابق هم فعلی

I do not avoid life no matter how shitty it is

اعتراف می کنم این چند روز گذشته انقدر ترسیده بودم و ناامید بودم که هیچ کاری نکردم. هیچی. 

الانم هنوز ناراحتم. ولی به هرحال فردا باز شروع می کنم. یعنی قدمم سرجاشه.

اولین کاری که هر روز انجام میدم شونه کردن موهامه. یعنی پا میشم از رو میز برس رو برمیدارم. میشینم رو تخت، با دقت و باملاحظه، با طمانینه موهامو شونه می کنم. اول دسته های کوچیک بعد دسته بزرگ تر بعد شونه ی نهایی. تقریبا نود درصد مواقع این اولین کاریه که در طول روز انجام میدم. اون ده درصد باقیمونده هم به هر علتی که اینکارو نکرده باشم تا ظهر یا نهااایتا خیلی دیر بشه بعدازظهر باید موهامو شونه کنم. دیروز موهام رو هم شونه نکردم. تازه غروب فهمیدم!

بچه که بودیم میگفتیم اگر میخوای چیزی اتفاق بیفته بهش فکر نکن. به هر چی که فکر کنی یعنی فرصت وقوعشو سوزوندی. چون همیشه اون چیزی اتفاق میفته که تو بهش فکر نکردی. متاسفانه من خیالپرداز خوبی هستم. اما زندگی باید بزرگتر و شگفت آورتر ازین حرف ها باشه مگر نه؟

فردا صبح میرم کاهو و گوجه و میوه میخرم. و حواسمو جمع می کنم که پرت نشه! 


*"You cannot find peace by avoiding life, Leonard"

The hours*