نوشته های بی‌ ملاحظه

هم سابق هم فعلی

نوشته های بی‌ ملاحظه

هم سابق هم فعلی

ولایت ها و آدم ها

ماه هاست ولایت پدری ام نرفته ام.. اسم بهتری برایش پیدا نکردم. چون خب خانه ام که اینجاست. حس می کنم شهرم هم اینجاست چون به اینجا احساس تعلق خاطر بیشتری دارم. و انصاف هم که داشته باشم بیشتر اتفاقات زندگی ام همینجا افتاده اند. قبلا دلتنگ آنجا می شدم. زیاد. الان دلم تنگش نیست. اصلا هیچ حسی بهش ندارم. حالا نه که عاشق اینجا باشم نه. من به گمانم از اول هم همین بودم. خاک برایم فقط خاک است  و بس: خاک! و آدمها؟ بستگی دارد کی بیشتر مثل خودم باشد او میشود هم نژاد من. نه که مثلا از پوششی خاص و غذایی متفاوت خوشم نیاید یا موسیقی محلی برنیانگیزاندم، که به عکس من جان می دهم برای این چیزها. ولی برایم فرقی ندارد که کی از کجا  این ها را ارائه می دهد. همانطور که اگر کسی به جای این ها، افتضاحی را ارائه دهد سوالی که هرگز از خودم نمیپرسم این است که او کی از کجاست. 

و البته پرواضح است دیگر که به نظرم نادان ترین آدم ها برچسب زننده های  کی از کجایی  هستند.