نوشته های بی‌ ملاحظه

هم سابق هم فعلی

نوشته های بی‌ ملاحظه

هم سابق هم فعلی

انقد گناه دارم که عنوانم یادم رفت!

پارو پوره شدم این چند روز. و به گمانم تازه بیشترش مانده! 

نمیدانم میرسم که این کار را امسال به سرانجام برسانم یا نه. اما من هر چه توی چنته داشتم رو کردم و کون قلمبه ی مبارک لاغر و سیاه شد از بس دویدم.هنوز هم جا نزدم و نمیزنم. پس بخواهم همچین قلمبه همچون کون قبلی ام صحبت کنم باید بگویم: دیگر حرجی بر من نیست! (یعنی گناه و اعتراضی متوجه من نیست). شد شد! نشد هم گور پدرش. منم آدمم خب گناه دارم!


الانم انقد خسته ام که نمیدونم چی میخواستم بنویسم. شاعر میگه: دلا بسوز که سوز تو کارها بکند   نیاز نیم شبی دفع صد بلا بکند.  عتاب یار پری چهره عاشقانه بکش   که یک کرشمه تلافی صد جفا بکند