نوشته های بی‌ ملاحظه

هم سابق هم فعلی

نوشته های بی‌ ملاحظه

هم سابق هم فعلی

دیگه از من چیزای بد نخواه!

از من چی می‌خوای؟ می‌خوای گولومبه بنویسم؟ اینجوری: «شکست قاعدهٔ هم‌دم، نیز هم‌بازدمی‌مان، در عطفِ تابع شارش‌های بندگسیختهٔ ‌رهپویگی‌های جنون‌زده، تلخ‌ترین شوکران تاریخ را به جام ما نوش می‌‌کند»*. ؟ آیا؟! نه خب این هنر نیست. تکنیکه. من منکر ضرورتِ دونستن تکنیک، غلط بکنم که بشم! که بی‌تکنیک صددرصد بی‌هنره اما! اما هر «همه‌چیزدان»ی هنرمند نیست. گولومبه‌نویسی ضرورتِ همیشه و هرجا نیست. پس بذار اگر کسی داره مشق می‌کنه مشقشو بکنه و به رخ من نکشش. نه که خودمو کلاس بالایی بدونم (توبه! توبه!) ولی خب چه کنم که من این سری از مشقامو قبلاً نوشتم.

 

*اینی که الان اینجا از خودم در وکردم به زبون آدمیزادی یعنی: با هم نباشیم دنیا زهرماره