شکل و شمایل اولین خط اختراعی ام توی یازده سالگی چیزی شبیه این عکس بود. آن زمان هیچ فضای پسورد یا کلیدداری نداشتم، یادداشتهایم را به این خط مینوشتم که کسی نتواند بخواند. به دوتا از دوستهایم یادش دادم و با استقبالشان روبرو شد. کلی به این خط نامه رد و بدل کردیم.
از حروف (صدادار و بیصدا)،هجاها و کلماتِ کامل تشکیل شده بود. یعنی مثلاً «با» یک شکل مخصوص داشت، «بی» هم شکل مخصوص خودش. ولی «ر» به هرحال ر بود و باید بعدش حرف صدادار میآمد تا خوانده میشد. بعضی کلمات مانند «من» «آسمان» و... هرکدام شکل مخصوص خودشان را داشتند و نیاز به نوشتنشان با حروف و هجاها نبود
همهٔ این پیچیدگیها به خاطر این بود که کسی نتواند خطم را رمزگشایی کند! و آن حرفهای فوقسری فاش نشوند!
کدام حرفهای فوقسری؟ مثلاً این: مامان امروز لوبیاپلو درست کرده، میدانم این کار را عمداً کرده که لج من را دربیاورد!
*حرفی که در حجاب ز گفت و شنود بود
آخر به رمز گفت و به ایما شنود و رفت
*کاشانی