نوشته های بی‌ ملاحظه

هم سابق هم فعلی

نوشته های بی‌ ملاحظه

هم سابق هم فعلی

چراغ‌هایی روشنن اما چراغ‌های من نیستن

روزی که می‌خواستم این لپتاپو سفارش بدم دوتا مدل ازش بود. توی چندتا چیز از جمله صفحه کلید فرق داشتن. یکی روی کیبورد حروف فارسی داشت اما چراغ نداشت. یکی چراغ داشت اما کیبورد فارسی نداشت. من با اینکه خیلی با اون روشن شدنِ حروف تو تاریکی حال می‌کنم اما مدلی که کیبورد فارسی داشت رو انتخاب کردم.  سفارش اشتباه اومد. لپتاپ رو که باز کردم صفحه کلید روشن شد و حروف فارسی در کار نبودند. (فرقای دیگه هم بمانند که خارج از داستان ما هستن) تقدیر رو پذیرفتم چون ماتحت دیکتاتوری دارم و دنبال پس فرستادن و تعویض نرفتم.

حالا از قضای روزگار امشب مجبور شدم توی تاریکی تایپ کنم ذوق‌زده شدم که ای جان الان صفحه کلید رو روشن می‌کنم! صفحه کلید روشن شد.  اما ا ب پ ت و ... توسری‌خورده و غمگین همچنان توی چسبای خودشون گم شده و سرگردون مثل ادم‌های کور منتظر انگشتای من واسادن تا دستشونو بگیرم. 

چراغ‌هایی روشنن اما چراغ‌های من نیستن. چراغ‌هایی روشنن اما من هنوز با نور حافظه‌ام تایپ می‌کنم.