نوشته های بی‌ ملاحظه

هم سابق هم فعلی

نوشته های بی‌ ملاحظه

هم سابق هم فعلی

شمشیر سینا

سینا از توی درخت ها داد میزند: میدونم اون بالایی! 

مادرش به دنبال صدا میگردد و سینا را پایین تر میان برگها می بیند:

سینا همونجا واسا یه عکس ازت بگیرم.

نیا بالا 

نیا دیگه

میگم همونجا واسا میخوام ازت عکس بگیرم

سینا نیا بالا!

سینا دیگر رسیده به مادرش: اومدم شمشیرمو بگیرم! 

مادرش شمشیر صورتی توی غلاف بزرگ نارنجی اش را دستش میدهد. سینا دوباره آن همه راه را پایین میرود میان درخت ها و با شمشیرش ژست میگیرد.


*سینا نام اصلی قهرمان نیست