نوشته های بی‌ ملاحظه

هم سابق هم فعلی

نوشته های بی‌ ملاحظه

هم سابق هم فعلی

خانم م میگفت همیشه حتما تحت هرشرایطی عنوان بزن!

خودم را به ایستگاه ها می سپارم. شالم را باد می برد. سی تا خیابان را زیرپا میگذارم تا دفترم را پیدا کنم. برمیگردم دفتر به بغل روی دیوار سایه هایم را میبینم: هرقدر لوند و زیبا، همانقدر مصمم و قوی. یک دیوار و این همه ملکه ی بی کم و کاست! 

این ها همه بازتاب پیکر زنی است که توی ایستگاه ها جامانده،  شالش را باد برده، پاهایش تاول زده و دست آخر به این نتیجه رسیده که: یک دفتر واقعاً این همه دوردور نداشت!