نوشته های بی‌ ملاحظه

هم سابق هم فعلی

نوشته های بی‌ ملاحظه

هم سابق هم فعلی

بدی اش این بود که آدم ها فقط یک بار می مردند و همین یک بار چه فاجعه دردناکی بود*

یکی می آمد و می‌گفت یک زمانی وسط جیک جیک مستان تو، وسط سرانجام آن سفرت بعد از سال های سال، یکهو جایی می‌خوانی که معروفی مُرد. چقدر به نظر عجیب می رسید. می‌دانی زندگی هنوز بلد است جعبه‌های شگفت آور باز کند. بلد است داستان بسازد. بلد است... .


*سمفونی مردگان