نوشته های بی‌ ملاحظه

هم سابق هم فعلی

نوشته های بی‌ ملاحظه

هم سابق هم فعلی

در اندرون من خسته دل ندانم کیست

یک لحظه است. بارقه ای از حالی به غایت خوش. و گرچه خوب میدانی به زودی می بازی اش به روزمرگی سرتاسر دروغینی، بیهوده می کوشی تا چاره ای بیابی شاید بماند… 

نوشته ای، شاید نوشته ای گذرگاهی شود به آن حال عجیب.