نوشته های بی‌ ملاحظه

هم سابق هم فعلی

نوشته های بی‌ ملاحظه

هم سابق هم فعلی

دلا من نمیخواستم تو خو کنی به تنهایی *

انقد تنها بودم که تموم زیر و زبرهای تنهایی رو حفظم. دیگه نه تنها از انجام تنهایی‌‌‌‌ هیچ کاری خجالت نمیکشم بلکه بعضی از کارا رو دیگه اساسا نمی‌تونم با کسی دیگه انجام بدم. تو شناختن غریبه ها متبحر شدم‌‌‌‌‌. تو جا دادن خودم بین ادمایی که تا دو روز پیش نمیدونستم اصلا وجود دارن. و خب البته تو ترک کردن و دل کندن و به پشت سر نگاه نکردن. ‌‌‌‌‌‌

* و اتفاقا چیزی که این وسطا فهمیدم این بود که از تن ها بلا نخیزد.