نوشته های بی‌ ملاحظه

هم سابق هم فعلی

نوشته های بی‌ ملاحظه

هم سابق هم فعلی

یه هیولا هرگز یه فرشته به دنیا نمیاره نازنین. 


چقدر خواب لازمه که آدم عمرش رو فراموش کنه؟

Do not believe half truths

Do not love half lovers
Do not entertain half friends
...
Do not live half a life

and do not die a half death

....

If you refuse then be clear about it
for an ambiguous refusal is but a weak acceptance


Do not accept half a solution
Do not believe half truths
Do not dream half a dream


Do not fantasize about half hopes
Half a drink will not quench your thirst
Half a meal will not satiate your hunger

Half the way will get you no where

Half an idea will bear you no results


Your other half is not the one you love
It is you in another time yet in the same space

It is you when you are not


Half a life is a life you didn't live,
A word you have not said
A smile you postponed
A love you have not had
A friendship you did not know
To reach and not arrive

....

The half is a mere moment of inability

but you are able for you are not half a being

You are a whole that exists to live a life
not half a life


Khalil Jibran 



The wall

دیواری درون توست. روزی سنگریزه‌ای، روزی آجری، روزی بلندای قامتی... فرو خواهد ریخت. 


انگار یکی روحمو گرفته تا می‌تونسته زده. 


شبیه مردن است. همان‌قدر ماورایی. اما مردن نیست.

خانه‌ای واقعی

موسیقی روزهای دور مثل خانه است. تو را می‌برد به سرزمینی که برای توست. با دست خودت از اولین روز زندگی‌ات ساخته ای‌اش. جایی که کسی نمی‌تواند تو را تهدید به نماندن‌ات کند. جایی که کسی نمی‌تواند برای تو هیچ تعیین و تکلیفی کند. جایی که فرقی نمی‌کند خوشحالی خسته‌ای یا غمزده. همیشه برای تو امن‌ترین و ماندنی‌ترین گوشهٔ دنیاست. 

یادآوری

هیچوقت هیچوقت و هرگز توی حال و روز بدتون با کسی باب آشنایی باز نکنید. اینو من خیلی به چشم دیدم. بدترین آدما همون وقتا وارد زندگی آدم میشن. 


در پاسخ به پیام برای اون پست شعر حافظ (مسلمانان مرا وقتی دلی بود...)

قضیه این نیست که اون تنهایی از پسش برنمیاد، قضیه این نیست که اون میخواد آویزون تو بشه، قضیه این نیست که اگه تو نباشی دنیاش تموم میشه، نه هیچ طوری نمیشه اگر تو پیشش نباشی، چه بسا براش بهتر هم هست. 

قضیه به سادگی اینه که تو ازش جدایی اگه اونجا نباشی. 

"There is no such thing as "unconditional

یک چراغ راهنمایی در خیابان روبرویی از پنجره اتاق من پیداست. فقط وقتی سبز می‌شود که کسی بخواهد عبور کند. 


قلب آدم می‌داند

قلب آدم می‌داند. از همان لحظهٔ اول. مشکل این است که قرار است یک بار بشود... . و آن یک بار اولین و آخرین نیست. آن یک بار فقط آخرین است. 


دختر امروز روز دیگری است. تو آدم دیگری هستی. و کسی چه می‌داند که آیا دیروز تو گدایی بوده‌ای یا شاهی. بچه که بودم فکر میکردم اصلا از کجا معلوم؟ از کجا معلوم من یک دقیقهٔ پیش آدمی بوده‌ام با زندگی دیگری و الان هیچی از آن را به خاطر ندارم. همهٔ این خاطرات کنونی را همین یک دقیقه پیش چپانده‌اند توی مغز من. ساخته‌اند و چپانده‌اند. یا من ساخته‌ام اما... اما هزاران خاطرات دیگر را هم در دنیاهای دیگری باز دارم و یادم نیست. اما چه فرقی می‌کند؟ من اینم و اینجا. دل‌کنده از آدمهایی که بهشان خوش‌گمان بودم. دل‌ خوش کرده به خودم. و به دنیا. آره این بار «و به دنیا»....


مسلمانان مرا وقتی دلی بود

که با وی گفتمی گر مشکلی بود




How can I say I'm not happy? I've been insanely happy all the time. But also madly sad...  That's fuckin me!


«در دنیا همین طوطی را داشتم... جان شما... جان طوطی...»

افسوس که  قلب من هنوز بالغ نیست. 

ای وای از  این کودک شوخ و شنگ ، در بستر پر درد و پیر سینه ام اسیر. 

توگویی من هر چه دیده ام صاف به جناغ سینه ام خورده، قلبم آن جا، مثل پوست دستهام هنوز رنگ دنیا ندیده انگار. این دل از سر من از سر زندگی من از سر هر چیز و هر کسی توی زندگی کوفتی ام، از سر خود سرم زیادی است. این دل باید مال کسی دیگر می بود. 


امروز فکر می‌کردم هدایت اشتباه می‌کرده. حتی مرگ هم برای کسی که زندگی نکرده چاره نیست.